همین امشب کنارم باش که من محتاجِ یک بوسه ام
اگه چشمات آبی شه خودم چشماتو می بوسم
همین امشب که دلتنگم، تو تنها ناجیِ دردی
قدمهاتو نمی شورم، که با احساس برگردی
کجای قصّه تاریکه که چشماتو به من دادی
همیشه بهترین حسّو تو یادِ قلب من دادی
نمیخواهم...
حتّی تصوّرش را هم نمیکنم دنیای بی تو را...
تو تمام سهم این مرد...
از عشقی...
پ.ن:
بعد سالها عاشقی تازه فهمیدم...
عشق چیزی نیست...
جز همین...
خنده های گاه گاهِ تو...